، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

امیر علی زندگی مامان وبابا

بدون عنوان

1392/2/24 20:31
نویسنده : مامان معصومه
112 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم سالها بود که انتظارت رو میکشیدیم من این انتظار رو به روی بابایی می اوردم ولی بابایی تو دلش انتظار میکشید نمیدونم دایی علیت که شهید شده صدای منو شنید یا خدا دست های به طرفش بلند شده ی منو دید هر چی بود که باعث شد تا یه هدیه از خدای مهربونم بگیرم یادمه اون موقع که اومدی تو دل مامانی داییت اومد به خوابم و گفت اینم هدیه ی من به تو اونروز نفهمیدم این هدیه چیه تعجب ولی وقتی 15 روز بعد فهمیدم تو اومدی تو دل مامانی چقد گریه کردم همون روز هم به اتفاق بابایی و عزیز رفتیم  سرمزار دایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)